پنهان کن در آغوشت مرا

مرا در نهانی ترین گوشه ی آغوشت پنهان کن

آن سوی تاریکی

بر پهنه ی زندگی

آن جا که هوا از رویای بهار شفاف تر است و

باران سرود آفتاب را تکرار می کند...

راز چشمهایت ستاره ی بختم بود که درخشید

و مهتاب را در نگاهم زمزمه کرد

لبهایت خنده را که سال ها در گلو گم شده بود را

در چهار سوی زمان دوباره فریاد کشید

و آمدنت کویر دستانم را شکوفه باران کرد

پنهان کن مرا

در آغوشی که نامش دوست داشتن است ...

احمد شاملو.


†ɢα'§ : نگاهی نو, پنهان کن در آغوشت مرا, شاملو, احمد شاملو, آن سوی تاریکی, راز چشمهایت, دوست داشتن, دوست, نگاهی نو, عاشقانه,
دو شنبه 9 ارديبهشت 1392 16:24 |- محمد جوانمردی -|

ϰ-†нêmê§

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد